کدام بیماریها موجب حق طلاق میشوند؟ (راهنمای کامل و قانونی)

ازدواج پیوندی مقدس و سرنوشتساز است، اما گاهی اتفاقاتی رخ میدهد که زندگی مشترک را از مسیر طبیعیاش خارج میکند. یکی از مهمترین این عوامل، بروز بیماری در یکی از زوجین است؛ بیماریای که گاه جسم را درگیر میکند و گاه روح را. اما آیا هر بیماریای میتواند به زن یا شوهر حق طلاق بدهد؟ آیا قانون و فقه اسلامی نگاه یکسانی به بیماری در زن و مرد دارند؟ در این مطلب به زبان ساده اما دقیق، بررسی میکنیم کدام بیماریها از نظر قانونی موجب حق طلاق میشوند و چه شرایطی باید وجود داشته باشد تا دادگاه این حق را بپذیرد.
در قانون مدنی ایران، برخی بیماریها به صراحت به عنوان علت موجه طلاق شناخته شدهاند و برخی دیگر با استناد به مفهوم «عُسر و حَرَج» بررسی میشوند. یعنی اگر بیماری باعث شود ادامه زندگی برای یکی از طرفین مشقتبار و غیرقابل تحمل گردد، قاضی میتواند حکم طلاق صادر کند.
حق طلاق در اثر بیماری از دید قانون مدنی
قانون مدنی ایران، در مواد مختلفی به موضوع بیماری در ازدواج پرداخته است. در ماده ۱۱۲۱ قانون مدنی آمده: «جنون هر یک از زوجین، اعم از دائمی یا ادواری، در صورت حدوث بعد از عقد، برای طرف مقابل موجب حق فسخ است.» یعنی اگر یکی از طرفین پس از ازدواج دچار جنون شود، دیگری میتواند ازدواج را فسخ کند. تفاوت فسخ با طلاق در این است که فسخ نیاز به رضایت ندارد و با حکم دادگاه قابل اعمال است. اما بیماریهای دیگری هم وجود دارند که میتوانند این حق را ایجاد کنند. ماده ۱۱۲۲ قانون مدنی، مخصوص زن است و میگوید اگر شوهر دچار بیماریهایی شود که مانع انجام وظایف زناشویی یا خطرناک برای زن باشد، زن میتواند نکاح را فسخ کند. در مقابل، ماده ۱۱۲۳ برای مردان چنین حقی را نسبت به برخی بیماریهای خاص زنان قائل شده است. با این حال، در عمل بیشتر دعاوی مربوط به بیماری از سوی زنان مطرح میشود.

بیماریهایی که موجب حق طلاق برای زن میشوند
طبق قانون، چند دسته بیماری در شوهر میتواند برای زن حق طلاق یا فسخ نکاح ایجاد کند. مهمترین آنها عبارتاند از:
۱. جنون (دیوانگی)
اگر شوهر پس از ازدواج دچار جنون دائمی یا ادواری شود، زن میتواند به استناد ماده ۱۱۲۱ تقاضای فسخ ازدواج کند. این موضوع از نظر فقهی نیز پذیرفته شده، زیرا زندگی با فرد مجنون میتواند برای زن عسر و حرج شدید ایجاد کند. البته اگر زن هنگام عقد از بیماری اطلاع داشته باشد و با آگاهی ازدواج کرده باشد، حق فسخ از او سلب میشود.
۲. بیماریهای مقاربتی یا مسری خطرناک
در فقه و قانون مدنی، اگر شوهر به بیماریهایی مانند ایدز، سفلیس یا بیماریهای عفونی مبتلا شود که برای زن خطرناک باشد، زن میتواند از دادگاه درخواست طلاق یا فسخ کند. حتی اگر بیماری قابل درمان باشد ولی پزشک تشخیص دهد رابطه زناشویی برای زن خطرناک است، دادگاه حق طلاق را برای زن میپذیرد. این مورد از مصادیق بارز قاعده فقهی «لاضرر» است.
۳. بیماریهای جسمی مانع از رابطه زناشویی
اگر شوهر دچار بیماری یا نقص جسمی شود که مانع انجام رابطه زناشویی گردد، مثل ناتوانی جنسی دائم یا عنن، زن حق فسخ دارد. قانون مدنی در ماده ۱۱۲۲ به صراحت به این موضوع اشاره کرده است. در چنین مواردی دادگاه با نظر پزشکی قانونی بررسی میکند که آیا بیماری دائمی و غیرقابل درمان است یا خیر.
۴. بیماریهایی که موجب عُسر و حَرَج زن میشود
گاهی بیماری خاصی در فهرست مواد قانونی نیست، اما به حدی زن را دچار رنج و سختی میکند که ادامه زندگی غیرقابل تحمل میشود. مثلاً بیماری روانی شدید، اعتیاد به مواد مخدر یا الکل، یا بیماری لاعلاجی که هزینههای سنگین و فشار روحی ایجاد کند. در این صورت زن میتواند با استناد به ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی، تقاضای طلاق به دلیل عسر و حرج کند. قاضی پس از بررسی شرایط و مدارک پزشکی، در صورت احراز سختی شدید، حکم طلاق صادر میکند.
آیا مرد هم به دلیل بیماری زن حق طلاق دارد؟
در فقه اسلامی و قانون مدنی، مرد اصولاً حق طلاق دارد و نیازی به اثبات بیماری زن ندارد. اما برای فسخ نکاح (یعنی برهم زدن عقد بدون طلاق)، مرد فقط در چند مورد محدود حق دارد اقدام کند. طبق ماده ۱۱۲۳ قانون مدنی، بیماریهای زیر در زن برای مرد موجب حق فسخ است:
- قَرَن (بیماریی که مانع رابطه زناشویی شود)
- جُذام (خوره یا بیماری مسری پوستی)
- بَرَص (نوعی پیسی یا لک پوستی شدید)
- افضاء (یکی شدن مجرای ادرار و قاعدگی)
- زمینگیری دائمی
- نابینایی هر دو چشم
در همه این موارد، اگر مرد هنگام عقد از بیماری آگاه بوده و با علم به آن ازدواج کرده باشد، دیگر حق فسخ ندارد. فقه اسلامی در این زمینه اصل «لا غُرر و لا ضرر» را مطرح میکند، یعنی ازدواج نباید موجب ضرر جسمی یا روانی برای طرف مقابل شود.

تفاوت طلاق و فسخ نکاح در بیماریها
یکی از اشتباهات رایج این است که افراد تصور میکنند در همه موارد بیماری باید «طلاق» بگیرند، در حالی که قانون گاهی «فسخ نکاح» را تجویز میکند. طلاق فقط از سوی شوهر یا با حکم قاضی در موارد خاص (مثل عسر و حرج) ممکن است، اما فسخ نکاح یک حق فوری برای هر دو طرف است و نیازی به رضایت ندارد. مثلاً اگر شوهر مجنون شود، زن میتواند نکاح را فسخ کند. اما اگر شوهر دچار بیماری دیگری شود که قانون نام نبرده، زن باید با استناد به عسر و حرج از دادگاه تقاضای طلاق کند. فسخ نکاح آثار مالی خاصی دارد؛ مثلاً اگر نزدیکی صورت نگرفته باشد، زن حق مهریه ندارد، ولی در طلاق، مهریه معمولاً محفوظ میماند.
آیا بیماری روانی هم موجب حق طلاق میشود؟
بله، در صورتی که بیماری روانی شدید و غیرقابل درمان باشد. اگر مرد دچار اختلالات روانی مثل اسکیزوفرنی، افسردگی شدید با تمایل به خشونت یا اختلال دوقطبی حاد شود و زندگی مشترک را مختل کند، زن میتواند با گواهی پزشکی قانونی درخواست طلاق دهد. حتی اگر بیماری از نوع خفیف باشد اما درمانناپذیر یا موجب خطر برای زن شود، دادگاه معمولاً به نفع زن رأی میدهد. از منظر فقهی هم فقها تأکید دارند که «ضرر روحی» همانند ضرر جسمی معتبر است و زن نباید در شرایط آزاردهنده نگه داشته شود.
اگر بیماری شوهر پنهان بوده باشد، تکلیف چیست؟
یکی از سؤالات مهم این است که اگر شوهر هنگام ازدواج بیماری خود را پنهان کند، آیا زن میتواند عقد را باطل کند؟ قانون مدنی در این مورد صراحت دارد: اگر مرد هنگام عقد، بیماری مهمی داشته که از زن پنهان کرده و آن بیماری از موارد فسخ نکاح باشد، زن میتواند عقد را فسخ کند. این مسئله نهتنها از نظر حقوقی، بلکه از دید فقهی هم مصداق «تدلیس در نکاح» است؛ یعنی فریب دادن در ازدواج. در چنین حالتی زن میتواند علاوه بر فسخ عقد، خسارت هم مطالبه کند.
از نظر فقهی: چرا اسلام اجازه طلاق بهدلیل بیماری را داده است؟
فقه اسلامی بر پایهی عدالت و رفع ضرر بنا شده است. ازدواج قراردادی مقدس است، اما هدف آن آرامش و مودت است. اگر بیماری یکی از طرفین موجب شود این هدف از بین برود و طرف مقابل در رنج دائمی قرار گیرد، اسلام اجازه جدایی داده است. امام صادق (ع) در حدیثی میفرمایند: «هرگاه زن یا مرد به بیماریی دچار شود که زندگی را سخت کند، خداوند برای رفع مشقت راه جدایی را قرار داده است.» این نگاه انسانی و متعادل باعث شده که قانون مدنی ایران هم در مواد مختلف از همین مبنا پیروی کند.
چه مدارکی برای اثبات بیماری در دادگاه لازم است؟
برای اینکه دادگاه بیماری را به عنوان علت موجه طلاق بپذیرد، زن یا شوهر باید مدارک معتبر ارائه دهند. مهمترین مدارک عبارتاند از:
- گواهی پزشک متخصص و بیمارستان معتبر
- نظر پزشکی قانونی درباره نوع، شدت و غیرقابل درمان بودن بیماری
- شهادت گواهان (در موارد خاص)
- مدارک پزشکی گذشته یا پروندههای درمانی
دادگاه پس از بررسی مدارک و معاینه پزشکی قانونی، تصمیم میگیرد که آیا بیماری واقعاً موجب عسر و حرج یا از موارد قانونی فسخ هست یا نه.
آیا بیماری قابل درمان هم حق طلاق میدهد؟
نه همیشه. اگر بیماری موقت یا قابل درمان باشد، معمولاً دادگاه طلاق را صادر نمیکند. مثلاً اگر مرد برای مدتی دچار ناتوانی جسمی یا افسردگی شود اما امکان درمان وجود دارد، قاضی معمولاً توصیه به صبر و درمان میکند. اما اگر درمان نتیجه ندهد و زن ثابت کند که ادامه زندگی غیرممکن است، آنوقت عسر و حرج محرز شناخته میشود. پس باید میان بیماری گذرا و بیماری مزمن یا لاعلاج تفاوت قائل شد.
دیدگاه اجتماعی و انسانی در طلاق بهدلیل بیماری
اگرچه قانون حق طلاق را در برخی موارد بیماری به رسمیت میشناسد، اما این تصمیم برای هیچکس آسان نیست. بسیاری از زنان میان وفاداری و تحمل رنج در نوساناند. جامعه نیز گاهی قضاوتگر است و زن را به «بیصبری» متهم میکند، در حالیکه او در واقع میان ماندن در عذاب و رفتن برای نجات خودش مجبور به انتخاب است. از سوی دیگر، برخی مردان بیمار هم قربانی تبعیض میشوند و پس از طلاق دچار انزوای اجتماعی میگردند. بنابراین در کنار احکام فقهی و مواد قانونی، باید بعد انسانی و حمایتی را نیز در نظر گرفت. حمایت روانی، مالی و اجتماعی از خانوادههایی که درگیر بیماری هستند، اهمیت فراوان دارد.

در پایان باید گفت که قانون و فقه اسلامی، هر دو نگاه متعادلی دارند: از یک طرف، ارزش ازدواج و وفاداری حفظ میشود، اما از طرف دیگر، اگر بیماری موجب رنج، خطر یا مشقت غیرقابل تحمل گردد، راه طلاق یا فسخ را برای حفظ کرامت انسان باز گذاشتهاند. پس اگر کسی در چنین شرایطی قرار گرفت، بهتر است پیش از هر تصمیمی با وکیل متخصص یا مشاور خانواده مشورت کند تا بهترین و کمهزینهترین مسیر حقوقی را انتخاب نماید.
در قوانین خانواده، برخی از بیماریها بهگونهای شناخته شدهاند که میتوانند برای یکی از زوجین حق طلاق ایجاد کنند. بیماریهای صعبالعلاج، واگیردار خطرناک یا اختلالاتی که ادامه زندگی مشترک را برای طرف مقابل غیرممکن میسازند، از جمله دلایل موجه طلاق محسوب میشوند. دادگاه در چنین مواردی با استعلام از پزشکی قانونی و بررسی مدارک، درباره امکان یا عدم امکان ادامه زندگی تصمیم میگیرد تا از تضییع حقوق هر یک از زوجین جلوگیری شود.
در این نوع پروندهها، شناخت دقیق مواد قانونی و نحوهی اثبات بیماری نقش مهمی در نتیجه دارد. بهرهمندی از تجربهی یک وکیل حقوقی در اراک میتواند به فرد کمک کند تا با تنظیم دادخواست مستند، مسیر دادرسی را بهدرستی طی کند. چنین وکیلی قادر است مستندات پزشکی، گواهیها و شواهد قانونی را به شکلی ارائه دهد که دادگاه نسبت به حق طلاق قانع شود.
از سوی دیگر، در برخی مناطق مانند ساوه، آشنایی با رویهی قضایی محلی و نحوهی بررسی پروندههای خانوادگی اهمیت بالایی دارد. استفاده از راهنمایی یک وکیل حقوقی در ساوه میتواند موجب تسریع روند پرونده و دریافت رأی عادلانه شود. در نهایت، قانون با هدف حفظ سلامت جسمی و روحی زوجین، شرایطی را فراهم کرده تا در صورت ابتلا به بیماریهای غیرقابلتحمل، امکان طلاق و شروع زندگی جدید برای طرف آسیبدیده فراهم باشد.



